cold start

یکهو تصمیم به نوشتن گرفتم. باید از دقت کردن به انحنای راید بیست اینچی بنویسم که چند وقتی است در نور روز می‌بینمش و به‌نظرم به شدت جذاب است. اما اگر نیک بنگرید، همین که در نور روز دیده می‌شود، خودش می‌تواند مایه خفت و بدبختی باشد. از آن جهت که کار درست آن است که آدم سیزده ساعت بیرون باشد، جنازه شود و قضایای اچ‌اس‌ای ماموت و خودمان. از طرف دیگر، انگار این تنها انحنایی است که می‌شود به‌اش توجه و لمسش کرد. من جاناتان پاین نیستم و جِد ای هم در کار نیست. نقبی می‌زنیم به ساحل بابلسر، تایزدتبایند و قضایای مربوطه.

از این مهملات بی‌ربط که بگذریم، خواستم تشکر کنم. من زنده‌ام همچنان و سال نویم هم با پیام‌هایی که برایم دادید (این بار هرکه فرستاده، واقعن به خودش بگیرد!) به زیبایی گذشت. باید زودتر این‌ها را می‌نوشتم، اما راستش اوضاع طوری پیش نرفت که باید می‌رفت. برای همین دیر شد.

بله، داشتم تشکر می‌کردم. می‌دانم قبلن تشکر کرده‌ام از تک‌تکتان که آمدید و اجرا را دیدید (بله همان اجرای دو ماه پیش :)) )، اما حس کردم شاید کافی نبوده باشد. می‌دانید، من ذوق داشتم که چشم بگردانم و همه آن‌هایی را که آمده بودند، نشان بدهم و لبخند بزنم، ولی مجبور بودم الکی تنگ بازی دربیاورم و حواسم به سر خوردن ساز و غیره باشد. البته هرچند آن جیغی که از وسط سالن کشیده شد و مطمئنم که همه شنیدید، تا حدود زیادی حجت را تمام کرد و احتمالا دیدید که خنده‌ام به سختی بند آمد. البته دو نفر را هم دیدم و قرار بود استیک پرت کنم برایشان، که خب اجرا سنگین‌تر از آنی بود که اجازه این دلقک بازی‌ها را بدهد. هرکه هم که توی باد و سرما منتظر ماند یا به هر طریقی بعدش پیغام داد، دمش گرم (به خودتان بگیرید لطفن). متأسفم که کلمات به‌خوبی نمی‌توانند حس را برسانند؛ ولی تک‌تکتان را با زور می‌فشارم. از راه دور لااقل.

نظرات 8 + ارسال نظر
شهرزاد پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1398 ساعت 21:59

اونی که تو باده بیا sh99 پذیرایی کنیم :))

همونی که تو باد و سرما ایستاده جمعه 20 اردیبهشت 1398 ساعت 11:59

sh9 ?! اینکه رمز داره :))) این بود آرمان های ما ؟!

نچ نچ...ما هم تحریم می‌کنیم اصن!

شهرزاد دوشنبه 9 اردیبهشت 1398 ساعت 16:40

اون ب چی بود من زدم؟! :))))
ق :))))))))))))

:)))

شهرزاد یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 19:54

اسمت چیه اونی که تو باد و سرما وایسادی؟ بیا وبلاگم ببینمت D:
ب

شخص مربوطه خودشون رسیدگی کنن بی‌زحمت! :دی

ق.

شهرزاد شنبه 7 اردیبهشت 1398 ساعت 23:10

آره واقعاً اینجوری که تو همه رو مخاطب قرار دادی کلاً مشکوک شدم به تو و همه! :)))

مشکوک به چی دقیقن؟! :))

همونی که تو باد و سرما ایستاده شنبه 7 اردیبهشت 1398 ساعت 21:54

بابا من یه باد و سرما گفتم...مزاح کردم...:)))

:)))) خب واقعا باد میومد و سرد بود. منم اونجا بودم! :))

شهرزاد جمعه 6 اردیبهشت 1398 ساعت 11:35

عه مارو می‌گه‌ها! D:
کی تو باد و سرما منتظر مونده؟ می‌خوام ببینم اینجا دیگه کی غیر ما منتظرت مونده :)))
به تایز دت بایندِ من دست نزن لطفاً.

کی؟ طرفداران بی‌شمارم! :)))

باشه بابا...اه اه. بیا برو انقدر گوش کن خراب شه.

تکتم جمعه 6 اردیبهشت 1398 ساعت 02:24

استیک قرار نبود ولی. :))
دوباره به سبک خیابانی ایستاده کف می‌زنم و حتی مثل اون پسر بچه‌هه گل تقدیم می‌کنم و گندشو درمیارم باز.

با خودم قرار داشتم. :))

حتا توصیف گیفه هم خنده‌داره! :))))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد