بلکند دیترویت - آخرین شب قرن

عنوان، بیش از حد غلط‌انداز و دهان پر کن است.

 

چند وقتی‌ست که دارم به این فکر می‌کنم که استراحت به چه شکل‌هایی ممکن است ظاهر شود و چه تأثیرهایی باید داشته باشد. آیا حتمن حال آدم را خوب می‌کند یا نه. آیا برای مدتی عین مسکّن عمل می‌کند یا به محض برگشت از استراحت، دوباره تمام چیزهایی که ازشان دوری کرده بودیم، با آغوش باز منتظرمان هستند که دهانمان را صاف کنند.

به هر حال، وسط این کثافت‌کاری‌هایی که انگار تمامی ندارند، چند روزی است که ویدیویی قدیمی که به تازگی منتشر شده، بدجور توی مغزم رفته است و دارم فکر می‌کنم شاید استراحت این بار در شکل این ویدئو دارد نمایان می‌شود. از آنجایی که فرورفتگیش دارد بیش از حد می‌شود، باید جایی تخلیه‌اش کنم؛ و خب جایی به جز اینجا وجود ندارد. شاید کلا دو سه نفر را بشناسم که بشود درباره‌ی چنین جزییاتی (که در ادامه می‌آید) باهاشان حرف زد و آن‌ها هم متوجه حرف بشوند و همراهی کنند. ولی خب دور از دسترس هستند و بی‌معنی است که به‌طور مجازی بخواهیم درباره‌ی چنین مسائل ریز و بی‌اهمیتی صحبت کنیم. بقیه هم که حرف را نمی‌فهمند و نمی‌توانند همراهی کنند. فقط همینجا می‌ماند و مزیتش هم این است که هر کس دوست نداشته باشد، نمی‌خوانَد یا ضربدر و دکمه‌ی مرا با هم می‌زند. خلاصه اینکه قرار است کلی چرت و پرت تفت بدهم که از حوصله‌تان خارج است (نسخه‌ی کوچک مشابهش را ببینید).

همین ابتدا به ساکن هم بگویم که ویدئو مربوط به یک اجرای متال است و اگر اعصابتان را از سر راه نیاورده‌اید، اصلن کلن بیخیال این پست بشوید. البته که این سبک، آنقدرها هم که فکر می‌کنید چیز ترسناک و شلوغ پلوغی نیست. گوش، قابل تربیت است و راه و روش دارد. لاین‌ها را از هم تفکیک کنید و جدا جدا به هر کدام گوش بدهید؛ راحت‌تر هضم می‌شود. ضمن اینکه سلیقه را هم از گوش دادن باید جدا کرد.

توضیح آخر هم اینکه معلوم است که قصدی از این پست ندارم دیگر؟ صرفن چیزهایی را که با خودم مرور کرده‌ام می‌نویسم. نه نتیجه‌گیری در کار است، نه امتیاز مثبت و منفی، نه خوب و بد، نه آموزش، نه تحلیل موسیقایی و اجرایی و کوفت و زهرمار. هیچ. فقط توصیف است آن‌طور که من می‌بینم. انگار منظره‌ای دیده باشید و برای یک نفر بخواهید تعریف کنید.

 

خب.

 

سالی که نکوست از بهارش پیداست. بعد از اتمام اینترو، هتفیلد با مکثی بیش از حدِ معمول ریف را شروع می‌کند. صدای نه چندان دلنشینی از گیتار در می‌آید. با شروع درام، دو تا هد بدجا و بی‌دلیل می‌زند و بعد بیخیال می‌شود؛ انگار یکهو یادش میفتد که موهایش کوتاه است و هد زدنش بی‌فایده.

 

اولریک که شروع می‌کند، متوجه صدای تمیز و شفاف اسنر و های‌هت می‌شویم. صدایی که ما را یاد هاردوایرد و اجراهای ازآن‌به‌بعدش می‌اندازد. به تاریخ انتشار ویدئو که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم بعله. جدید است. ناخودآگاه، تصویر گرِگ فیدلمن در پس‌زمینه ظاهر می‌شود و صلواتی به روحش نثار می‌کنیم. در عجب هستیم که چطور چنین صدایی (بدون تریگر) ساخته است.

 

اولریک آن پترن/فیل/ماسماسک قبل از شروع ریف را می‌زند و هرچند کیک صدای اسهال و تام‌ها صدای مقوا می‌دهند، اما خودِ چیزی که می‌زند، درست صدا می‌دهد و تعجب برانگیز است. بعدش قاعدتن انتظار شعله کشیدن آتش از پشت یا جلوی استیج را داریم، یا لااقل انفجاری چیزی، ولی به یک نور قرمز بسنده می‌کنند. از هد بی‌جانِ هتفیلد، معلوم است که انگار به زور دارند این یکی را اجرا می‌کنند.

 

در دقیقه‌ی 1:00، از قطع شدن صدای کیک صرف نظر می‌کنیم. یعنی نشان می‌دهد که بزرگوار از همان سال‌ها که تازه چندان پیر هم نبوده، ماستمالی را سرلوحه قرار داده بوده است. کرَش سر شروع وکال را هم می‌کند در ماتحتش. بی‌ادبی بنده را ببخشید. اما در 1:04 صحنه‌ی نامعمولی را می‌بینیم. زیر چاینا، یک راید بسته شده است. یعنی چه؟ "منِ خونی"، "قهرمان روز" یا "تا وقتی بکپد"  در آن اجرا وجود داشته. قهرمان روز قطعن بوده، چون اسپلش هم بسته است.

 

1:06 هتفیلد سوتی ریزی می‌دهد و آکورد عوض می‌کند. غافل از اینکه هنوز ورس شورع نشده.

 

1:12، اولریک نگاهی با همت رد و بدل و خنده‌ی ابلهانه‌ای می‌کند.

 

1:23 که نورهای زرد روشن می‌شوند، چیزی با هتفیلد اشتباه است. برمی‌گردد و به صدابردار اشاره می‌کند که صدای چیزی را بالا ببرد. شاید در مانیتورش یک چیزی نبوده یا چه. چه می‌دانیم. ولی انگار می‌گوید "شهروز! نه!"

 

به نظر می‌‎آید که بلکند را تازه بعد از مدت‌ها در ست‌لیست گذاشته‌اند. هتفیلد کل کورس را می‌خواند (به جای اینکه قسمتی را به جمعیت واگذار کند).

شما از این اتفاق و عربده‌ی لات‌گونه‌ی آخرش که بلکند را یه‌کمی می‌کشد، سرمست و خوشحال هستید که اولریک به طرزی باورنکردنی، پاهای کوفتی‌اش را به کار می‌اندازد و از دو پدالش استفاده می‌کند! اتفاقی که سال‌هاست شاهدش نبوده‌ایم. همت با اشاره‌ی دستی به جمعیت می‌گوید "بیایید مادر [فلان]ها". همزمان که دست‌ها را به نشانه‌ی تعجب از حرکت اولریک و تحسینش بالا می‌برید، زیر لب زمزمه می‌کنید "جوونیاش دوبل‌ها رو می‌زده‌ها" ...و ناگهان آن اتفاق می‌افتد. دقیقن همانجایی که انتظار می‌رود، دَبل‌ش قطع می‌شود و دست راستش ضربات نامعلوم، ریز و قفل‌گونه‌ای روی چاینا می‌زند. دوباره معلوم می‌شود که بزرگوار در عنفوان جوانی هم ترکمان‌کاری داشته است.

 

نیوستد، یکهو پشت میکروفون قرار می‌گیرد و فقط یک جمله را تکرار می‌کند. ولی خب خیلی درست و به‌جاست. آفرین.

 

1:53 هتفیلد چشم و ابرویی می‌آید و احتمالن کسی از وسط جمعیت غش و ضعف می‌کند.

 

2:00 اولریک برای چندمین بار می‌ریند و انگار سکندری می‌خورد. پدال‌ها درست سر جایشان نمی‌خورند.

 

2:13 هتفیلد خلط گنده‌ای تف می‌کند، نفس می‌گیرد و برای یک "بلکند" سنگین حاضر می‌شود. بعدش قیافه‌اش طوری می‌شود انگار وظیفه‌ی مهمی را انجام داده و خلاص شده است. یک چیزی در مایه‌های "هااااا..."

 

2:15 شما سرگرم هتفیلد هستید، ولی اولریک آن پشت، خیلی ریز، خدنگش را نگاه می‌کند و کیک راستش را با دست نشان می‌دهد. چهار ضربه با پای راست می‌زند و بعد سوییچ می‌کند روی پای چپش. اگر دقت کنید، صدای دو تا کیکش کمی با هم فرق دارد. اگر متوجه نشدید، به سیم میکروفون که از وسط سوراخ پوست بیرون آمده نگاه کنید. در چهار ضرب اول، سیم میکروفون کیک سمت راستش (سمت چپ بیننده) کمی تکان می‌خورد و بعد از آن، یک‌دفعه سیم کیک چپ (راست بیننده) بالا پایین می‌پرد. در نمای بعدی که دوربین از دور نشان می‌دهد، خدنگ اولریک را می‌بینیم که از پشت سرش بالا می‌آید و بعد آن پشت گم و گور می‌شود. می‌رود تا چیزی را روی پدال درست کند. یا مشکل دیگری که نمی‌دانیم چیست. پارگی پوست؟ بعید است. شاید بیتر مشکلی داشته باشد یا پدال جابه‌جا شده باشد. به هر حال اولریک و خدنگ درگیرش هستند و هتفیلد مشغول سرگرم کردن جمعیت و جو دادن است. تا موقعی که گیتار شروع می‌شود، اولریک همچنان از کیک چپ استفاده می‌کند. بعد، آن تکه‌ی کرشندو می‌رسد که نیوستد با صدای استارت ماشین دیزلی و همت با یک اسلاید همراهی می‌کنند و ناگهان، از 2:37، اولریک مُهملِ من‌در‌آوردی غریبی می‌نوازد که در هیچ‌کجای آهنگ نیست؛ ولی بلخره کیک راستش درست به‌موقع راه می‌افتد. یک سناریوی احتمالی برای این مهملی که می‌زند، اصلن می‌تواند همین ماجرای کیک باشد. یعنی خواسته یک چیزی بزند که زده باشد، تا کیک درست شود. البته شاید هم عادتشان بوده که در آن سال‌ها، اینطوری تنوع بدهند (مثل همان چیزی که در ادامه می‌بینیم). ما که نمی‌دانیم. (اتفاق مشابهی را اینجا ببینید. خدنگ از اول درگیر کیک راست است و اولریک حتا بعد از شروع آهنگ، ایستاده است. یکی دو تا صدای کیک سر ضرب‌ها می‌آید، ولی تا ثانیه‌ی 27 مشکل به‌طور کامل حل نمی‌شود).

 

2:58، هتفیلد متن آهنگ را از روی مانیتور بزرگ جلویش می‌خواند. کاش همیشه این کار را کند؛ به جای اینکه بارها و بارها سر این تکه سوتی بدهد. سر کلمه‌ی دوم معلوم نیست چرا خنده‌اش می‌گیرد. از تکرار صدای خودش؟ 10 سال پیش هم که خب همین کار را می‌کردند. از اینکه از روی مانیتور دارد می‌خواند؟ نه قاعدتن.  خنده‌ی هتفیلد مهم نیست؛ مهم این است که چرا آن موقع‌ها که بک‌وکال درست حسابی داشتند نمی‌دادند تکرار کلمات را بک‌وکال بخواند. الان به آن کُنده‌ی درخت می‌دهند که چه؟ که صدای چاه بدهد.

 

از فالش و فولش بودن عبارات و تکرار رو اعصابشان که بگذریم، به حرکت عجیب "اولریک یه‌دست" در 3:46 می‌رسیم. فیل چندان جالبی نیست، ولی خب لااقل اِلمانی از آهنگ اصلی است. حداقل امیدواری می‌دهد که خودش این را 10 سال قبلش نوشته و اجرا کرده. یعنی منظورم این است که آنقدر پارت‌های خودش را نفله می‌کند و چیزهای جایگزنی می‌زند که لنگه کفش پاره در بیابان غنیمت است.

 

3:55 اگر درست تشخیص داده باشم، همت از فاصله‌ی زیرتری نسبت به چیزی که باید بزند شروع می‌کند. فاصله‌ی سوم باید بزند ولی پنجم می‌زند؟ نمی‌دانم. ولی طبیعی صدا نمی‌دهد خلاصه.

 

نگران قیافه‌ی هتفیلد در 4:10 نباشید. خیلی توی خودش فرو رفته است.

 

خب خب...کم کم به بخش‌های هیجان‌انگیز می‌رسیم و انتظار داریم که حالا که اجرا قدیمی است، همت لااقل صدایی شبیه به سولوی اصلی دربیاورد. زودتر از آن چیزی که انتظار می‌رود، امیدمان ناامید می‌شود و در حالی که در بحر خزعبلات همت فرو رفته‌ایم، اتفاقات عجیبی پشت سر هم می‌افتد. همت هر لحظه بیشتر خراب می‌کند (شاید خنده‌ی اولریک هم در 4:32 به همین خاطر باشد) و به طرز غافلگیرکننده‌ای، سر و ته سولو در 4:39 هم می‌آید.

باز هم اتفاقات عجیب‌تری می‌افتد. انگار قبل از اجرا تصمیم گرفته‌ باشند که "یه آهنگمونو برداریم عوض کنیم. ها؟" البته طبق کامنت‌ها، گویا در آن سال‌ها ورژن کوتاه شده‌ی سولو را می‌زدند (باز بهتر از الان بود که کلن سولو را خیلی شیک و بدون تعارف، حذف می‌کنند). ولی به هر حال چند اتفاق شاید ذکر است.

 

یکی اینکه اولریک به پی‌پی‌اش هم نیست چه غلطی دارد می‌کند. یا با هتفیلد لج کرده (می‌دانیم که اوج دعواهای زرگری و نمایشیشان بوده...شاید هم واقعی!) یا اینکه خسته‌تر از آنی است که کمترین وظیفه‌ی یک درامر را انجام بدهد و لااااقل سر ضرب‌ها را با یک کرش بی‌صاحاب مشخص کند! تا آخر پارت سولو عین شتر می‌تازد و به هیچ‌کس هم توجهی نشان نمی‌دهد، جز چشم‌غره‌ای که جلوتر به آن اشاره می‌کنیم.

 

دیگر اینکه در 4:53 ریف‌های من‌درآوردی هتفیلد که بعد از دو تکرار ریف اصلی زیر سولو می‌زند حقیقتن ماستمالی و بدعت عجیب و جالبی است. کسی به درستی در کامنت‌ها ذکر کرده That Was Just Your Life. :)) چرا باید این کار را بکنند؟ حوصله‌ی اجرا نداشتند لابد. البته در یک اجرای دیگرِ همان سال هم به چشم می‌خورد؛ ولی خب لابد کلن حوصله نداشته‌اند. لابد دعوایشان واقعی بوده واقعن.

 

نکته‌ی بعدی که واضح و مبرهن است، کثافت‌کاری‌های همت است. اصلن از قیافه‌اش می‌توانید بگویید که نمی‌داند چه کار دارد می‌کند و چه کار باید بکند. 4:51 یادش می‌رود که سولوی اصلی آهنگ نیست و ورژن کوتاه شده را باید اجرا کند. 4:52 قیافه‌اش را ببینید؟ با یک شک عظیمی درامر را نگاه می‌کند و همانجاست که سر و ته بِند را هم می‌آورد و صدای گوساله‌ی نالان از گیتارش درمی‌آید. گواهش هم همان چشم‌غره‌ی ترسناک اولریک در آخرین لحظه‌ی 4:54 است که یک لحظه با خصومت عجیبی نگاه می‌کند. بقیه سولو را که کاملن رندوم می‌زند و بالأخره در 5:01 با حالت "تموم شد حاج آقا؟ بس کنیم دیگه؟" نگاهی به بقیه‌ی گروه می‌اندازد.

 

5:02 اولریک تمام عقده‌های کودکی‌اش را در دست راستش می‌ریزد و سر کرش خالی می‌کند. از قیافه‌اش معلوم است که شدیدن در حال خودش است.

 

5:14 بازی کوچک هتفیلد با ملودی وکال بامزه است. (سخن بزرگان) ولی به‌نظر می‌آید که اشتباه می‌خواند. انگار می‌گوید همه چیز گفته شده و خورشید است. در صورتی که باید بگوید تمام شده است.

 

5:23 هیولای هتفیلد بیدار می‌شود. انگار آخرهای آهنگ، گروه تازه روشن شده‌است.

 

مثلن 5:28 را ببینید؟ کیک‌های اولریک چه تمیز و ظریف می‌خورند؟ صدای چاینا (احتمالن به مدد گرگ فیدلمن البته) چقدر خوب است؟ یا خودش در 5:31 چقدر مایه‌ می‌گذارد و پدر سنج‌ها را در می‌آورد؟

 

دوباره صدای اسهال و مقوا برای چندمین بار می‌آید، نیوستد و هتفیلد "بلکند" را از اعماقِ وجود عربده می‌زنند و اندینگِ بی‌پایان و کثافت‌کاری‌های متالیکایی شروع می‌شود.

 

5:50 اولریک همچنان با کیک[هایـ]ش درگیر است. صدای یکیشان قطع و وصل می‌شود. آخرش هم تا مطمئن نشود که چاینایش حتمن ترک می‌خورد، ول کن نیست. آخرش هم که طبق پیش‌بینی، چهارتا (چرا چهارتا؟ هفت تا!) می‌شمارد، یک بار ریف اصلی و خلاص.

 

 

دیدید؟ باعث می‌شود حداقل برای دقایقی، "گور باباتون" گویان از همه‌ی چیزهای مسئولیت‌زا فرار کنیم.

نظرات 6 + ارسال نظر
kilgh دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت 15:54

آره آره،
از nothing else matters شون بسییی خوشم اومده.
ولی خب فعلا همین یک دانه هست و از مسمومیت و اعتیاد و مابقی خبری نیست.

منتها از دیشب که کامنت نوشتم یک امری رو فهمیدم. این مدیا پلیر را من تنظیم کرده بودم روی سرعت بالا. و این آهنگ رو با سرعت ۱.۶ دوست داشتم. یعنی با مقیاس خود مدیا پلیر شیش دهم بیشتر از مترونوم واقعی ش.

و خیلی بد شد. چون اولین بار اونو شنیدم، الآن درست حسابی نمی تونم خود واقعی ش رو دوست داشته باشم. الآن حس می کنم آهنگ شل و بی مزه و افسرده طوری شده.

البته خوب حتما واقعا یک چیزی هست که به عنوان اولین آهنگ پیشنهادش می ده گوگل،
ولی مهم اینه ک تونستم وجوه مشابه پیدا کنم. حالا با شیش دهم سرعت بالا تر. (ارفاق)
حالا انصافا با شهرزاد نیایید بگید عه این اتفاقا یکی از بی مزه ترین آهنگ هاشونه، صلوات. :-"

گره زدن منظور این بود که آمده بودم شرارت به پا کنم، که انصافا خوب خنثی کردید و همه اش را فهمیدم و حل شد.
فقط باید جهت ابراز شگفتی بگم که خیلی دل دارند، اگر بدون تمرین درست حسابی، کنسرت می گذارند. ماچ به اعتماد به نفسشان. البته یک بحث هم هست که آدم های عادی یحتمل نمی فهمند اشتباهات را و همین بی خیالشان می کند. (؟)

گره زدن و سوال پیچ کردن اساتید کیف می دهد واقعا. تا شرارت های بعدی بدرود.

کیلگ...کلیگ! :))))))))))))))))))

من فقط به خدا واگذارت می‌کنم. شهرزادم خودش بیاد جوابتو بده.

در آخر هم...بله. وقتی شما اجرا بگذارید و مثلن 50هزار بلیت بفروشید، اعتماد به نفستان همه جا را سوراخ می‌کند و دیگر مهم نیست که کثیف اجرا می‌کنید یا چه. چون شما معروف‌ترین هستید و تبدیل به اسطورۀ دنیا شده‌اید.
از شرارت‌هایتان به‌شدت استقبال می‌کنیم. :))

kilgh دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت 02:28

عزیزان کار درست،
مجددا یک سوال می خوام بکنم از دروس پایه تون،
معیار ریدمان شدن
Solo
در چیست؟
مگر بداهه نوازی نیست؟ تک نوازی بداهه؟

چون اگر بداهه نیست پس یعنی دارند نت حفظ می کنند.
اگر حفظ می کنند پس چرا به قولی خراب می کنند؟!! هنرمند در این سطح، یک حفظ نمی تواند بکند؟

اگر هم بداهه هست، که حرفی نداریم. مگر می شود برای بداهه نوازی معیار خوب یا بد بودن گذاشت؟

# گره زدن کامنت های استاد را پایه می گذاریم.
# استاد بهت بگم. از یک آهنگ متالیکا این ها خوشم اومده. یِی.. بهم افتخار کن. شاگرد خلف.

یا دکترُنا،
خیر. Solo به معنای تکنوازی است. لزوماً بداهه نیست و یعنی بله، نت حفظ می‌کنند. سولو را طراحی می‌کنند اصلاً. جمله‌بندی دارد، باید قسمت‌هایش به‌هم مرتبط باشند و درست کنار هم قرار بگیرند.
هنرمند در این سطح می‌تواند حفظ کند. مثلاً در مورد این اجرا، ده سال است دارد همان سولو را می‌زند...نمی‌تواند حفظ نباشد. ویدیوهای ده سال پیش (پیش از زمان پُست مورد ِ بحث منظورم است) را ببینید، همچین عین بلبل می‌نوازد. آمّا مسأله این است که نوازنده باید تمرین کند تا خشک نشود و چرت و پرت نوازی نکند. باید خودش را آماده نگه دارد تا همان چیزی که به مغزش می‌رسد را روی ساز پیاده کند که در مورد ایشان، خلافش را می‌بینیم.
حالا البته قرار هم نیست بیش از حد همین آقای همت را بکوبیم و گیر بدهیم به‌اش. حرف خیلی زیاد است و دلایل این اتفاقات هم تا حدودی واضح. اگر بیشتر می‌خواهید که مغزتان خورده شود، ما در خدمتیم. :دی
در ادامه هم بله، می‌شود معیار خوب و بد گذاشت. اصلاً گیریم که بداهه‌ی خالی باشد. بداهه نباید انقدر کثیف و ناجور صدا بدهد. بداهه‌ای که به گوش بنشیند، کار چندانی راحتی نیست و مهارت می‌خواهد. وگرنه که یک سنتور به من بدهید. الکی مضراب می‌فرسایم و بالأخره یک سر و صدایی در می‌آید که شاید چندان هم گوشخراش نباشد؛ ولی خب ناگفته پیداست که مزخرف و مهملی بیش نیست. جملات بداهه باید به هم مربوط و تمیز باشند. باید چیزی داشته باشد که نشان بدهد توی مغز نوازنده/سازنده واقعن اتفاقی افتاده است.
روده درازی بنده را انشاالله که می‌بخشید.

#گره زدن را نفهمیدم.
#وات؟؟ O_O چه می‌گووویییی!!!!
یسسسسسسس خدایا خوشحالم که یه نفر دیگه‌رم مسموم کردم! :)))) واقعن خوشت اومد؟! باورم نمی‌شه! واقعن خوشحالم! :)))

Morgana شنبه 6 بهمن 1397 ساعت 17:31

خب...دیگه چه خبر؟!

:))) از بقیه مفهوم‌تر بود دیگه انصافن.

شهرزاد شنبه 6 بهمن 1397 ساعت 11:01

خب منظورم تو همین چارتا دونه اجرایی که دیدم بود. اصلنم یادم نمیاد D:

چشم!

تکتم جمعه 5 بهمن 1397 ساعت 13:18

ببین یعنی ======)))))))))...

:)))) چاکریم!

شهرزاد جمعه 5 بهمن 1397 ساعت 12:26

چه عصبانیه هتفیلد اصن! طلب داره!
راستش اگر تو اینجوری دونه دونه توضیح‌ نمی‌دادی من فوقش متوجه گند زدن سولو می‌شدم همین. اونم که عادیه اصن. من یادم نمیاد اجرایی دیده باشم و هَمِت نریده باشه تو سولوش! اینجا که هتفیلدم رید. فکر کنم وقتی دارن ضبط می‌کنن خیلی اتفاقی یه صداهایی ازشون درمیاد که دیگه نمی‌تونن تکرارش کنن! ولی هنری که دارن اینه که به فلانشونم نیست. خیلی ریلکس ادامه می‌دن. اصلاً خودشونو نمی‌بازن! :))) نمی‌دونم کدوم اجرا بود که سولوی مستر آو پاپتزو کلاً تر زدن توش. یه بارم سوییساید اند ریدمپشن بود اگه اشتباه نکنم، که اصن صدای غاز می‌داد سازشون! تو یکی از همینا هم هر هر خندیدن بعدش! اصلاً کار آسونی نیستا! :)))
قیافه هتفیلد تو 4:10 یه حالتیه که... :)))))))))
کنده درخت :)))))) ولی من همچنان از نیوستد خوشم نمیاد.

و آخرین نکته برای سایرین: راست می‌گن! گوش قابل تربیته! منم خودم می‌گفتم چرت و پرته اول. ولی پس از تلاش‌های بی وقفه الان خیلیا که خودشون نوانده‌ن به من می‌گن تو بهتر از ما می‌شنوی D: هاها خیلی حال می‌ده. خیلیاااا. اینم مدیون تشویق‌های خودِ ایشون هستیم. البته راستش به درد خاصی هم‌ نمی‌خوره این قابلیت. فقط خوشحال‌کننده‌ست!
با تشکر از صاحاب تریبون.

همچین میگه "یادم نمیاد..." :)) بابا سیاتل رو یادت نیست کنار هم وایساده بودیم که پیکشم آخر پرت کرد تو گرفتی؟ اونجا خوب زد دیگه انصافن. :)))) یه زمانی خوب و درست می‌زدن بدبختا. اونجورام نیست دیگه. اینجا هتفیلد کجا رید؟ :-؟
ولی آره دیگه خب، نخندن چی کار کنن. :)))
4:10...فاکز ویت هیز گیتار. :)))
مشکلت چیه با نیوستد؟

می‌بینی کاراتو؟ این همه تأیید و اینا، با خوشحالی داشتم می‌خوندم، یهو زارت "به درد خاصی هم نمی‌خوره" ! :| به‌درد خاصی نمی‌خوره؟ باشه. برگرد به ورژن قبلیت پس. خطرناک‌ترین چیزی هم که گوش دادی رضا یزدانی باشه مثلن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد