همه در یک خط شانهبهشانهی هم میدوند. یک نفر یکهو میفتد و هیچکس نمیتواند کمکش کند؛ چون محور زمان عین تیغهی گرِیدر همه را به جلو هل میدهد و هر چیز جا مانده را صاف میکند. بهجای فلانی رفت، باید بگوییم فلانی ماند.
سیلورادویی که برف و یخ را درمینوردد و به امید دیدن شفق پیش میرود، از آنچه در آینه میبینید محوشوندهتر است. فقط کافیست کمی برای رسیدن بهاش تلاش کنید تا ببینید با چه سرعتی جایش را به سرنوشت پسر همسایهی طبقه پنجم میدهد.
گاهی یکسری چیزهای فوق پیچیده و بیربط یکهو در شمایل یک هوک محکم چنان وارد میشوند که تمام کارهای از قبل تعیین شده را یک طوری بههم میریزند که انگار از اول وجود نداشتهاند.
(راستش میخواستم برای اولین بار در کل تاریخ نوشتاریم، ادب الکیم را کنار بگذارم و بگویم هوک محکم به تخمتان وارد میشود. ولی دیدم هم به هیچجای هیچچیز نمیآید، هم اینکه احتمالن فقط بیست درصدتان درکش میکنید).
پینوشت: یادم رفت. آن پستهای انس با نجوم بود ها؟ بیایید ورژن خیلی خلاصه و جمعوجورش را اینجا ببینید. خیلی کوتاهتر و گویاتر از آنهاست فکر کنم.
داشتم دقت میکردم که چطور عنوان هات رو جوری مینویسی که عین کرم گوش توی ذهن ثبت میشن و مثه یه تیکه آهنگ قدیمی که یهو یادت میاد، دیوانه وار وسط هر کاری هی میخونیش زیر لب.
نتیجه ی خاصی پیدا نکردم.با این فرضیه که احتمالا گوز به شقیقه وار جمله میسازی.ولی میپسندم.
دو روزه دارم هی با خودم میگم رگاو عادی و گردهمایی لازم.
جدیدا بلند بلند هم میگم.والدینم بهم گفتن کوفت!ینی چی این اصن؟جوابی نداشتم.
کشیدن تمبورین عین تفنگ کافی نیست
سو وات سو وات یو بورینگ لیتل فلان
ترمز و قلاب هر دو لازمند
فی المجلس موقتی(دو سه تا فی المجلس داشتی هیچکدومشم موقتی نبود و برشون نداشتی هیچوقت)
و الی اخر.
..
:)))) مچکرم. به والدین سلام برسونین و اگه توضیحی لازمه، بگین که ارائه بدم. :))
نه خیلی هم گوز به شقیقه نیست، به متنش مربوطه معمولن.
اون فیالمجلسا بدون پیشزمینه اومدن و اون موقع که داشتم مینوشتم فکر میکردم چون اصولی نوشته نشدهن باید پاک بشن. که خب طبیعتن بعدش نظرم عوض شد و بیخیال شدم. :دی