تنشن جدید

شاید گاهی لازم باشد آدم از آن دنیای فرازمینی که هرچند خیلی دوستش دارد و احساس آرامشی هم به‌اش می‌دهد، بیرون بیاید و برود توی دنیای دیگرش. هرچند که اولش موقع ضبط تمرینی ریالیزیشن، انگار آن دنیا روی سرش خراب می‌شود و همه چیز دوباره تبدیل به پتک به سر کوبیده می‌شوند، اما وقتی بعد از چند روز پیشنهاد عجیب و هیجان‌انگیزی نه از یکی از گروه‌های معتبر مثل کهت، بلکه از یکی از تنشنیون روسیه‌نورد می‌گیرد که برای پروژه شخصیش دعوت می‌کند، قضیه فرق دارد. آن هم با عباراتی ذوق‌آور و عجیب که کمتر شنیده می‌شود. چیزی شبیه به نگاهی که بن به‌اش انداخت در اولین تست تنشن و سر ترَک هامیسایدال‌پرمانیشن(؟) که گفت "یادش موند هفت-چهار می‌شه!".  می‌‌گفت ادعا نداری، ولی می‌زنی. پیش خودم فکر می‌کردم که چقدر از آن فضا فاصله گرفتم و چقدر دلم می‌خواهد برگردم به موقعی که به‌ام بگویند بلست‌پور.

همه این‌ها اگر بچسبند به دیدار اولین دااتمی‌ای که هنوز دااتم نبودیم، یک حال و هوای غریبی ایجاد می‌کنند. حسی شبیه به اینکه صاحب یک بچه خیلی خوش قیافه بشوید، ولی معلول باشد. یا چمیدانم، یک دوست‌دختر خیلی خوشگلی داشته باشید ولی توانایی حرف زدن و ارتباط برقرار کردن باهاتان را نداشته باشد. حس باد شدگی از طرف نوازنده مهمان سابق ِ تنشن / تنشن ِ سابق ترکیب می‌شود با این‌ها و تازه کاربرد ک.آ.ت هم درباره رفتن یا ماندن هم به‌اش اضافه می‌شود، و حاصل می‌شود یک چیز عجیب و مسمومی که بهتر است اصلن به‌اش فکر نکنید.

به قول سام "اگه بخوای می‌شه...تو هر موقعیتی که باشی"؛ ولی نه این موقعیتی که من در حال حاضر دارم و هنوز هم با دیدن آقایی که قیافه‌اش شبیه غنی‌زاده فر است، یاد سدره سازه میفتم و شروع به لرزیدن می‌کنم. نه این موقعیتی که هر کار جدیدی تنش‌زاست. نه این موقعیتی که در حال فرار هستم از هر مانعی که سرراهم بیاید.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد