"اِمپتی‌شِل" یا "شاید ک.آ.ت عملی شود"

 انگار یک اِمپتی‌شِل[1] گول زننده دورم را گرفته که برخلاف آن چیزی که در س‌س‌س‌سایاناید می‌گوید که برِک‌دیس‌امپتی‌شل‌فور‌اِورمور،  به طرز مرموزی به جلو هُلم می‌دهد و می‌گوید برو. یکهو یاد سدره‌سازه افتادم و یادم آمد که همچین احوالاتی داشتم. حس می‌کردم دیگر وقتش است که قضایا تمام شوند و بشوم آن چیزی که باید / انتظار می‌رفت  بشوم. ولی نه تنها نشد، بلکه با مغز رفتم تو زمین و قسمت ترسناک ماجرا هم همین است. یک صدای دیگر می‌آید که می‌گوید اگر این یکی هم عین سدره‌سازه واقعن اِمپتی باشد چه؟ هرچند آن یک‌جور بدی شکست، ولی کم‌کم جایش خوب شد. امّا شکستن این یکی شاید تلفات داشته باشد اصلن. یک صدای سومی هم می‌گوید شاید اصلن لازم نباشد بشکند. شاید این یکی اِمپتی نباشد. شاید واقعن وقتش باشد قضایا تمام شوند. بعد یکهو یاد پاراگراف آخر میفتم و دوباره همان صدای اولی می‌گوید برو و این چرخه شانصد بار در ثانیه تکرار می‌شود همین‌هاست که نمی‌گذارند خستگی آدم دربرود و همش روی نمودار تنش-کرنش بالا پایین برود و آخرش هم لابد می‌رسیم به نقطه شکست. شاید خودم، شاید هم شِل‌م.



[1] Death Magnetic, Cyanide, 2008.

نظرات 1 + ارسال نظر
شهرزاد چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 14:18 http://deltangekhodamam.blogsky.com

چرا من‌ نمیفهمم‌تو‌چی میگی؟

مشکل از فرستنده ست. دست به گیرنده هاتون نزنین. زورم میاد مث آدم حرف بزنم :))
هرجا نفهمیدی، بپرس جواب بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد