Ian Fraser Kilmister

آهنگی که در لیست "oh" باشد در حکم ناموس است. هرجایی نباید گوشش کرد، هر کسی نباید گوشش کند. به هر کسی نباید پیشنهادش کرد.

گادوازنورآن‌یورساید در سطر دوم این لیست قرار داشت و هنوز هم دارد. هنوز هم مثل یک کاتالیزور مغزی عمل می‌کند. هنوز هم می‌شود به عنوان دراگ استفاده‌اش کرد؛ با بتلفیلد. هنوز هم همه‌ی این قابلیت‌ها را دارد هرچند کیلمیسترش مرده باشد. درست است که زنده و مرده بودنش فرقی به حالم نمی‌کند، درست است که از بیرون که نگاه می‌کنی اتفاقی به شدت بی ارزش به نظر می‌آید و اینکه من بخواهم در موردش چیزی بنویسم خیلی خیلی مضحک است، ولی این حس را دارم که انگار یکی از دوستانم از دست رفته است. موقع خیره ماندن به مانیتور و تلاش برای کنتل هلیکوپتر، یا ایستادن پشت در چوبی و درآوردن اداری گیتار زدن روی هوا و زور زدن برای بلغور کردن کلمات لیریک ِ ران‌اراوندمن، یا هد زدن به قصد قطع ِ گردن با ویپلش یا فرو رفتن و ته نشین شدن ریتم گویینگ‌تو‌مکزیکو در مغزم در همین اواخر، یا گوش کردن چندصدهزار باره‌ی بک‌آن‌دِ‌چین یا غیره و غیره و غیره، همیشه بوده است.


همان جمله‌ای که در مورد برتون می‌گفتند؛ موسیقیش را هدیه کرد و رفت. صدای خش‌دار و "یه جوری" خودش و پارس سازش، همیشه بوده و هست و تا آخر عمرم هر وقت که اسکارفیس بازی کنم، می‌روم از آن اسلحه فروش توی بازی خرید می‌کنم و یادم می‌ماند که دوبلورش کیلمیستر بوده است.  


94/10/8

17:03

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد