به چشم و چال خود رسیدگی کنید قبل از آنکه به چشم و چالتان رسیدگی کنند

شاید پیغام خطری است که دارم به این مرض مبتلا می‌شوم. می‌دانم که شوخی بردار نیست و واقعاً لازم دارم کمی رعایت کنم و سعی در استفاده درست از بدنم داشته باشم. شاید برای مدتی اندک بتوانم به خودم دلداری بدهم که ام دویست و پنج و تامیشیو آنقدرها هم انتخاب‌های احمقانه و مزخرفی نبوده‌اند، که لزومی ندارد آدم حتماً همیشه لوازم کارش را بخرد، که اشکالی ندارد هِد آکوارین بیست و دو اینچ مقدم زودتر از آنکه من بجنبم فروش رفت، که ایرادی ندارد اگر فقط خرده‌ریزهای ارزان و احمقانه برای سازم انتخاب می‌کنم.

چندین وقت است که به این فکر می‌کنم که تایپ کردن بخشی از حس نوشتن و خواندن را از ما می‌گیرد. اگر پلتفرمی، کوفتی، زهرماری چیزی بود که آدم می‌توانست با دستخط خودش آنجا بنویسد و خوانندگان هم دستخطش را ببینند، احتمالاً حسی متفاوت القا می‌شد. اگر به مرحله کور شدن نزدیک شدم، شاید همین ایده را عملی کنم؛ هرچند که با این وضع اینترنت و زمان‌های اندکی که برای نوشتن دارم، چندان هم عملیاتی نیست.

البته هیچکدام این‌ها دلیل نمی‌شود که پشت ویترین همچنان خالی باشد و خالی‌تر هم بشود. صرفاً وضعیت تازه‌ای است که  برای ایجاد یک چالش تازه‌تر، سر راه قرار گرفته است.

نظرات 3 + ارسال نظر
شهرزاد سه‌شنبه 30 خرداد 1402 ساعت 00:29

چرا. خطت رو دیدم.
خوندن تو کلا سخته. عکس باشه، نوشته باشه، ویدیو باشه، اینفوگرافی باشه. در کل چیزی دستگیر کسی نمی‌شه پس راحت باش :))))

آدم خیلی ناجوری هستی متاسفانه! :))))

شهرزاد دوشنبه 29 خرداد 1402 ساعت 20:45

نه بابا تو خوش‌خطی نگران نباش.

دیدی مگه؟ ندیدی که! :))
بعدشم، خوندن عکس کار سختی نیست واقعاً؟ به نظر من خیلی سخته. :))

شهرزاد دوشنبه 29 خرداد 1402 ساعت 00:40

اشک مصنوعی بگیر بریز.
توی کاغذ بنویس عکس بنداز آپلود کن اینجا. خیلی هم جاذابه.

اثر نداشته گویا. :))

اتفاقاً خیلی به این فکر کردم. ولی به نظرم برای خواننده مخصوصاً خیلی سخت می‌شه. ها؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد