سیزن دوم انسبانجومدرخانه

هرچند که جنگل قهر خرس را متوجه نمی‌شود، ولی من همچنان اصرار دارم که بفهمانم. در عین حال، عین بچه‌هایی هستم که با اخم قهر کرده‌اند و دوست دارند فلان کار را بکنند، ولی مثلاً در ظاهر نمی‌خواهند.

فکر کردم شاید نوشتن درباره موضوعی که خنثی باشد و در عین حال قابل فهم، علاوه بر نرم کردن قضایا، بتواند همین فضای کوچکی را که دورم ساخته‌ام کمی تلطیف و تعدیل کند. شاید – اگر تواناییش را داشته باشم – بتواند بهانه‌ای باشد برای اینکه بقیه هم سری به اینجا بزنند، چیزهایی کمی متفاوت بخوانند و برای دقایقی حواسشان پرت شود. یک دلیل دیگر هم می‌تواند اعتراضی باشد به آن‌هایی که آن موقع بودند، ولی الان نیم‌بند هستند. عین روح‌های معلق که هرلحظه ممکن است بروند و دیگر پیدایشان نشود. کیلگارا، نوتایتل، مورگانا و شاید کمی هم چشمان یک لال و اندکی هم ریسیو. البته این عزیزان در این کتگوری خاص قرار می‌گیرند؛ وگرنه که ما تا ابد از آن‌هایی که رفته‌اند یا قرار است روزی بروند، شاکی هستیم (که بارها هم بهشان اشاره کرده‌ایم).

به این دلایل، تصمیم به اصلاح و ادامه سریال انسبانجومدرخانه گرفتم. شاید ادامه آن پست‌ها، بتواند کمی از سنگینی احساس دیودمانند دِین/انزجار/نفرت/ یا چیزهای دیگری که فقط در این سمت قضایا حس می‌شود، بکاهد؛ اگر بتوانم ذره‌ای مغزهای خسته، پُر و خشمگین را منحرف کنم. اگر نتوانم هم که واضح است؛ همان لاک و همان غار.

طبق پیشنهاد هوشمندانه‌ای که در فصل یکم این سری شد، پست‌ها صرفاً جهت اینکه کف زمین لگدمال نشوند، رمزگذاری می‌شوند. رمزگذاری به این معنا نیست که فقط بعضی‌ها اجازه خواندن دارند؛ بلکه بیشتر از جهت حفاظت ظاهری نوشته‌هاست. وگرنه تمام دوستان جدید، قدیم، روشن، خاموش، رهگذران و غیره می‌توانند درخواست رمز بدهند و بخوانند. ببخشید که شرایط احتمالاً کمی برایتان سخت می‌شود.

امیدوارم سنگ بزرگی نباشد که نشانه نزدن باشد.

نظرات 8 + ارسال نظر
تکتم یکشنبه 22 آبان 1401 ساعت 22:34

با عرض سلام و ادب خدمت عنوان وبلاگ بزرگوار
من بیشتر با فرخی هم‌ نظرم، ولی احسان نظر تو چیه؟
پسر ولی ایول. قراره در سیزن جدید باز هم به سوتی‌های بنده از کوراکوآ بخندیم.

التماس رمز

مسخره!! :))))))))))))))
کی خندید؟
کوراکوآ؟!

متشکرم که کلبه حقیر رو منور کردید.

شهرزاد شنبه 21 آبان 1401 ساعت 12:31

من که حضور پررنگی دارم که!

از لاحاظ نوشتن.
وگرنه که شما همیشه به ما لطف دارید.

اترینا پنج‌شنبه 19 آبان 1401 ساعت 19:57

تئوریشم جذابه ولی باید از همون قسمت یکه بخونم لطفا بذار بمونن و لطفا ادامش بده، دست شمام درد نکنه :))

بله حتما سعی می‌کنم ادامه‌دار باشه
خواهش می‌کنم

مهتاب پنج‌شنبه 19 آبان 1401 ساعت 12:43 https://eghareh.blogsky.com/category/moma

رمز نوشته جدیدت چنده

wtfisrahemejarei

نهال پنج‌شنبه 19 آبان 1401 ساعت 11:54

چی چی هست این حالا ؟ رمز داره چرا؟

آخرش سعی کردم توضیح بدم چرا رمز داره دیگه :))

اترینا پنج‌شنبه 19 آبان 1401 ساعت 10:38

ببین از سید اولاد پیغمبر غیر از مهر و گذشت و عطوفت هم که انتظار نمیره :))))))) شما بززززرگی کردی بخشیدی دیگه مرسی مرسی :))
+دوستان عزیز اطلاع داشته باشید ایشون سید هستن خب؟ تکذیب میکنند، دیگه تواضعه دیگه اره، شما باور نکنید یکبار که خیلی در حالت عرفانی و روحانی بودن از دنیای مادی جدایی داشتن خودشون اعتراف کرد :))

اسمایلی کظم غیظ :)))

اترینا چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 21:36

نههه خوبه نههههه خوبه :)))
سید جان منو در گروه رمز داران قرار بده یا ارحم الراحمین :))

حالا هی آزار برسون، رمز ندم.
عقده‌ای اینا هم نیستما :))

فرخی چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 16:26 https://eghareh.blogsky.com/?q=Ø¢ÛŒ ÙˆÛŒ اف

ودف؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد