وقتی میخواهی کمک کنی، فکر میکنند حتمن کاسهای زیر نیمکاسه و قصدی پشت این کار نهفته است. بعد هم بلاکت میکنند و میروی پی کارت. قضیه قدیمی است، ولی دلیل نمیشود به این زودیها فراموش شود.
وقتی کمک میخواهی، فکر میکنند حتمن کاسهای زیر نیمکاسه است و این را بهانه کردهای که به مقصودی شوم برسی.
کلن همه مشکلات از آنجایی است که آدم تلاش در نایس بودن میکند. نه تنها توقع آشنایان را بالا میبرد، بلکه باعث سوء تفاهمهای خیلی خیلی زیادی هم میشود و فکر میکنند که کاسهای زیر نیمکاسه و قصدی در کار است. وگرنه کاری ندارد آدم خودش تبدیل بشود به همان عربدههای متهوار بیلی و آرایا و گوسو یا نعرههای آکرفلدت در آخر هیراپرنت و به جای اینکه آنها بیایند عین متهای که خیز برمیدارد و مغز را سوراخ میکند، خود آدم برود مغز بقیه را سوراخ کند. اسمش میخواهد مسلسلکشی باشد، سوراخکاری باشد، فیلترینگ یا هر چیز دیگری باشد. مهم نفس عمل و پرپر / هدشات کردن جماعتی از آدمهای روبهرو است.
نکته مهم و خطرناک، ست لیست ترَشواری است که آدم بعد از نیمه شب و درست قبل از خواب شروع به پلیکردنشان میکند و از بین تمام اسامیای که در ذهن میآیند، آنهایی را انتخاب مینماید که از حداقل تمپو برای شسشتوی مجراهای مغزی برخوردار باشند. قطعن دیسایپل هم هست که نشاندهنده وخامت نسبی اوضاع است. البته کار نسبتن اشتباه این است که در آخر، رانگساید را انتخاب کنید که حال و هوای سدره سازه را با رصد نیاسر شهریور پارسال قاطی میکند و معجونی تحویل میدهد که با ترکیبات قبلی جور در نمیآید. ملقمه عجیبی میشود و بهتر است تا اوضاع بیشتر از این از کنترل خارج نشده، به ستلیست قبلی برگردید. تویین لومباردو در آخرین ورس فالآوسایپلدام هم میشود حسن ختام قضیه. باز هم تنها (پاساژ) لومباردوست که میماند.
شایدم فقط تو فکر میکنی که فکر میکنن کاسه ای زیر نیم کاسه س :/
نه خب رفتارشون عوض میشه.